www.iiiWe.com » درباره کریسمس و سال نو میلادی چه می‌‌دانید؟

 صفحه شخصی م. مستاجران   
 
نام و نام خانوادگی: م. مستاجران
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی ارشد مکانیک
تاریخ عضویت:  1389/04/20
 روزنوشت ها    
 

  درباره کریسمس و سال نو میلادی چه می‌‌دانید؟ بخش عمومی

10

با سلام:
قبل از هرچیز فرارسیدن سال جدید میلادی را به کلیه دوستان و هموطنان عزیز علی الخصوص ارامنه و مسیحیان عزیز تبریک و شادباش عرض میکنم .
آداب و رسوم مذهبی نمی تواند متاثر از فرهنگ بومی نباشد. از همین رو، آداب و رسوم اعیاد دینی و از جمله جشن های سال نو میلادی و میلاد حضرت عیسی مسیح نیز در جوامع گوناگون اندکی تفاوت دارند. زیرا در گذر زمان دین و فرهنگ از یکدیگر متاثر می شوند اما این تاثیر در کلیسای ارمنی و مسیحیان ارمنی پر رنگ تر از دیگر ملت هاست و این به دلیل ملی بودن کلیسا نزد ارامنه است.

سال نو میلادی و جشن میلاد حضرت مسیح را ارامنه جهان، مثل فرقه های مختلف، در اصل به یک صورت انجام می دهند. تنها تفاوت در تاریخ برگزاری ولادت حضرت مسیح است. مسیحیان ارتدکس و کلیساهای ملی و شرق، بنا بر اعتقادات مسیحیان اولیه، روز ششم ژانویه، و مسیحیان کاتولیک و پروتستان روز٢٤ دسامبر را به عنوان میلاد آن حضرت تلقی می کنند.

این نه به دلیل اختلاف عقیدتی مذاهب بوده، بلکه صرفا به این دلیل است که حتی چهار قرن پس از پذیرش مسیحیت، مسیحیان روم باستان نتوانستند روز ٢٤ دسامبر را که روز ولادت الهه مهر (میترا) بود به فراموشی بسپارند. بر اساس تصمیمات شورای کلیسائی روم، از آن پس روز ٢٤ و شب ٢٤ دسامبر را به عنوان میلاد حضرت مسیح پذیرفتند.

درخت کاج

از زمان های بسیار کهن، درخت و گیاه مورد پرستش مردمان بوده اند. کلیسای ارمنی نیز پس از پذیرش مسیحیت نه تنها عیدی را برای تقدس گیاه به عنوان جزئی از طبیعت در تقویم کلیسائی قرار داد، بلکه به تقدیس آن پرداخت. بدین ترتیب هیچ عید و جشنی نمی توانست بدون تبرک گیاه انجام نشود.

اما آغاز تزیین درخت در ایام سال نو میلادی بنا بر گفته ها و روایات به سال ١٦٠٥ در آلمان بر می گردد. به روایتی تزئین درخت کاج به صورت امروزی را برای نخستین بار مارتین لوتر آلمانی باب نمود.

وی عادت داشت، که در شب میلاد حضرت عیسی مسیح، شاخه های درختان کاج به خانه بیاورد و برای شادمانی کودکان آن را تزئین کند و همین عادت، بعد ها به یک رسم و آئین عمومی تبدیل شد و در سال ١٨٤٠ میلادی مراسم آراستن درخت به انگلستان و سپس به آمریکا وسایر کشورها راه یافت.

با توجه به این که کودکان و بزرگسالان هر دو به یک اندازه به تزئین درخت کریسمس علاقه دارند، شاید یاد آوری عناصرتشکیل دهنده تزئینات درخت کاج مفید باشد.

مهم ترین آنها ستاره ای درخشان بر نوک و ستیغ درخت است که نشانه ولادت و راهنمائی برای یافتن محل ولادت حضرت مسیح را تداعی می کند. ازدیگر ویژگی های درخت کاج، بابانوئلی است که با کیسه هدایا بردوش زیر درخت ایستاده است.

اما دیگر اجزای این درخت، تندیس های کوچک فرشته، عصا، کیسه و جوراب های رنگی، نوارهای رنگی درخشان و نیز ستاره ها، گوی ها، میوه رنگ شده درخت کاج و چراغ های ریز الوان است که تمامی درخت و اطراف آنرا در بر می گیرد. هدیه هائی را که برای افراد خانواده و خویشاوندان تهیه شده نیز زیر درخت می گذارند.

بابانوئل

یکی دیگر از رسوم شب سال نو و میلاد حضرت عیسی، کاقاند پاپا، بابا زمستان و یا همان بابانوئل است.

در پیدایش این پدیده زیبا نیز نظری قطعی وجود ندارد. برخی از محققین، اصل بابا نوئل را هم به آلمان ویا هلند نسبت می دهند. نام سانتا کلوز هم که به بابانوئل اطلاق می شود، توسط هلندی ها در امریکا رواج پیداکرد.

داستان سانتا کلوز که شهرت فراوان دارد، از جوانی حکایت می کند که در قرن چهارم میلادی می زیسته است. در آن روزگاران دوشیزگان تنگدست به سبب نداشتن جهیزیه، از رفتن به خانه بخت محروم می شدند.

شبی از شب ها سانتا کلوز، کیسه هائی را که پر از طلا کرده بود، پنهانی از سوراخ بخاری به خانه دختران دم بخت می ریخت و آنان هم با استفاده از این هدیه پنهانی جهیزیه مناسبی را برای خود فراهم می نمودند. از این جهت سانتا کلوز مظهر هدایایی شد که پنهانی و ناگهانی آماده می شوند.

به جهت این ویژگی است که کودکان علاقه بسیاری به بابا نوئل دارند. زیرا وقتی صبح کریسمس از خواب بیدار می شوند، هدیه خود را که بنا به اعتقادشان بابانوئل شب هنگام خواب آورده است، زیر درخت کریسمس و یا زیر بالش خود پیدا می کنند.

تحویل سال نو که همواره ساعت ١٢ شب ٣١ دسامبر هر سال تحقق می یابد ریشه دینی ندارد، اما به دلیل تقارب دو مناسبت ( ٢٥ دسامبر و ٦ ژانویه) با ٣١ دسامبر این روز نیز جنبه دینی به خود گرفت و بلافاصله پس از تحویل سال در همه کلیساها مراسم دینی باداراک (قربانی مقدس) و عشاى ربانی انجام می گیرد و برای تبرک سال نو نیز همان مراسم در روز اول ژانویه نیز در کلیساها برگزار می شود.

مراسم میلاد حضرت عیسی مسیح، نزد ارامنه شب پنجم ژانویه و تعمید آن حضرت صبح روز ششم ژانویه در کلیساها با آئین ویژه مذهبی برگزار می شود. در پایان این مراسم آب در ظرفی بزرگ با روغن مقدس تبرک داده شده و برای شفای بیماران و همچنین تبرک خانه، بین مومنین حاضر در کلیسا توزیع می شود.

گرچه همه مسیحیان در باره روز میلاد مسیح با هم توافق ندارند، اما مراسم جشن های آن ها بسیار به هم شبیه است.
1390/10/10
برگرفته از http://rrp.blogfa.com/post-436.aspx

دوشنبه 12 دی 1390 ساعت 11:03  
 نظرات    
 
مائده علیشاهی 19:53 دوشنبه 12 دی 1390
1
 مائده علیشاهی
سپاس
حامد حقی 20:40 دوشنبه 12 دی 1390
4
 حامد حقی
البته انتظار می رفت بیشتر در این خصوص مطلب ارائه بدهید. متاسفانه واقعیت ها این است که همه ی دنیا همه چیزشان را از تمدن و فرهنگ ایران باستان دارند اما آن را انکار می کنند و ما نیز همراه آن ها هر چه داریم انکار می کنیم

یک نکته ی مهم اینجاست که درخت کاج ربطی به آلمانی ها و تقدس گیاه در مسیح ندارد. طبق منابع معتبر و تحقیقات باستان شناسان، درخت کاج از آئین زیبای مهر یا میترائیسم به کریسمس وارد شده است. تمامی رسوم سال نو مسیحی به صورت کامل برداشتی تحریف شده از آئین تولد میترا است

در آئین مهر، سرو جایگاه والایی دارد و در مراسم تولد مهر همواره تزئین شاخه ای از سرو به معنای سرسبزی وجود داشته است. از آنجا که در شب چله، تمامی درختان و سرسبزی ها خفته اند و جز سرو ایرانی درختی حیات نداشت لذا تزئین یک شاخه ی سرو در آئین مهر وجود داشته است و چون در دنیای میسحیت در تمام دنیا نمی توان سرو ایرانی که زیباترین درخت خانواده ی کاج ها می باشد، یافت نمی شود لذا کاج جایگزین سرو شده است. البته در ایران باستان و آئین مهر درخت را از ریشه نمی کندند زیرا این عملی که مسیحیان می کنند برخلاف تقدس طبیعت است و در واقع درخت را نابود می کنند تا جشن بگیرند

مساله پاپانوئل هم کامل ریشه ی میترائیسم دارد و از الهه ی میترا برداشت شده است. الهه ی میترا در تصاویر موجود الهه ای است با لباس قرمز کامل و گردونه ی مهر نیز گردونه ای است که چهار گاو آن را می کشند و الهه ی میترا بر آن سوار است و پرواز می کند. این دقیقا همان رسم امروزی مسیحیان است که پاپانوئل در سورتمه با گوزن ها پرواز می کند

جهت اطلاع دوستان عرض کنم که قبل از آئین مسیح، آئین مهر در دنیا بزرگترین دین جهان بوده است و از دین یهود و زرتشت و مانی نیز پیروان بیشتری داشته است اما بعد از روی اوردن پادشاه روم که ظاهرن با نام کنستانتین در تاریخ درج شده است به دین مسیحیت، قدرت امپراطوری روم برای حمایت از این دین نوپا سبب شد که مسیحیت جایگزین میترائیسم شود اما نتوانست به صورت کامل جای مهر را بگیرد

مطالب بسیار جالبی در این رابطه است و اگر فرصت کنم به کتاب رجوع کنم اطلاعات تکمیلی را ذیل همین روز نوشت مجدد خواهم نوشت. از آقای مهندس مستاجران هم به خاطر این مطلب سپاسگزارم

در ضمن هیچ جشن و آئین و عیدی همانند عید نوروز دارای مفاهیم الهی و فرهنگی نیست و نمی توان مثل آن پیدا کرد.نوروز دنیایی دارد که هنوز ناشناخته است و متاسفانه ما ایرانیان نیز به عنوان متولی آن بسیار غفلت کردیم.
محمد جهانمرد 00:31 سه شنبه 13 دی 1390
1
 محمد جهانمرد
یک سوال برای نوروز هم اینقدر مطلب می نویشتید و تبریک می گفتید که برای کیریسمس می کنید واقعا که گویا بر ما فرهنگ غرب غلبه دارد امیدوارم برای نوروز عید بزرگ ایرانی یاداور فرهنگ غنی ایرانی مطلب بگذازید
مهدی سهرابی 08:56 سه شنبه 13 دی 1390
1
 مهدی سهرابی
آقا حامد سپاس، منتظر پی‌نوشتت هستم.
رضا مهیاری 11:15 سه شنبه 13 دی 1390
1
 رضا مهیاری
آقای حقی عزیز
ضمن احترام به نظر شما ولی مخالفم که همه دنیا همه چیزشان را از تمدن و فرهنگ ایران دارند
واقعا اینطوریه؟ سرمنشا همه چیز توی دنیا از ایرانه؟ این حرف از مبالغه گذشته. دستاوردهای بسیار بزرگی وجود داره که اصلا ربطی به ایران نداره. کاغذ مال ایرانه؟ خط مال ایرانه؟ چاپ مال ایرانه؟ دستاوردهای هسته ای و تکنولوژی های نانو و غیره و ذلک مال ایرانه؟ تمدن کهن مصر باستان مال ایرانه؟ تمدن اینکاها مال ایرانه؟ فرهنگ بی بدیل خاور دور مال ایرانه؟ توی 400 سال گذشته ایران کاری برای دنیا کرده؟
توروخدا واقع بین باشیم
هرچی هرجای دنیا پیدا میشه با آب و تاب ربطش ندیم به ایران. خودبزرگ پنداری هم حدی داره قربونت برم
حامد حقی 14:25 سه شنبه 13 دی 1390
2
 حامد حقی
آقای مهیاری عزیز با سلام مجدد خدمت شما
آن چیزی که به عنوان تمدن و فرهنگ خطاب می شود خیلی با مسائلی که شما می گویید فرق دارد. من هیچ وقت نگفتم که غرب و شرق هرچی تکنولوژی و علم دارند از ما دارند. کاغذ، صنعت چاپ، دستاوردهای هسته ای و فناوری نانو و غیره و ذلک چیزی نیستند که برای ما باشند و همه ی دنیا در اینها جلوتر از ایران هستند و این مسائل هم ربطی به فرهنگ و تمدن ندارد
آن چیزی که از تمدن مصر نام می برید چیست؟ برده داری؟ بت پرستی؟ ساخت اهرام بی بدیل مصر با زور و قدرت و برده داری ؟؟؟؟؟؟ یا فرهنگ بی بدیل خاور دور که هنوز کره ی شمالی در همان فرهنگ بی بدیل خاور دور است که از دنیا عقب مانده است. اگر منظور شما از این تمدن ها این است که الان مصر متمدن و کهن هیچ از خودش ندارد و به زبان بیگانه ی عربی حرف می زنند و لباس رسمیشان لباس خلفای عرب است و از فراعنه ی مصر هیچ افتخاری جز کسب درآمد فعلی از توریسم ندارند پس ما نخواستیم. طبق تعریف شما از تمدن و فرهنگ من قبول دارم که ما هیچیم و خوشحالم که هیچیم.
واما سوال آخر:
من از ایران باستان صحبت کردم نه ایران 400 سال پیش. ایران بیش از 1000 سال است که تاثیر فرهنگیش کم شده است که البته باز بی عدالتی است اگر تاثیر ذکریای رازی و ابوعلی سینا و ملاصدرا و خواجه نصیرالدین توسی و حکیم فردوسی را نادیده بگیریم. در بزرگترین دانشگاه های پزشکی بر خلاف ایران کتاب قانون ابن سینا درس داده می شود و این در حالی است که ترجمه ی فارسی قانون ابن سینا حدود چند سالی است در ایران منتشر شده است.

من هرچه گفتم مستند به تحقیقات غربی است. متاسفانه ما ایرانیان انقدر بد بخت هستیم که از خودمان تاریخ نگار بی طرف نداریم و مجبوریم از نوشته های غربی افتخاراتمان را در بیاوریم و همان نوشته های غربی هستند که ایران را مهد تمدن و فرهنگ می دانند و به گفته ی همان غربی ها است که می گویند فرهنگ جهان از فرهنگ ایران گرفته شده است. ما بزرگ هستیم برادر اما متاسفانه الان ما را تحقیر می کنند و کوچک می پندارند.
به خدا ما بزرگیم و این خود بزرگ پنداری نیست.
فقط کافی است کمی تاریخ ورق بزنیم و فقط اخبار تلویزیون و ماهواره نبینیم چرا که در دنیای امروزی ما کمترین توسعه ای نداشته ایم. و آخرین حرفم اینکه وقتی ناسا به صورت رسمی اعلام می کند که 43 درصد پرسنل و پژوهشگران ناسا ایرانی هستند مطمئن باشید اگر این ها همه در ایران جمع بودند ( همانند ایران باستان) ما بزرگترین تمدن جهان بودیم. و قبول داشته باشید که در برابر علم و تکنولوژی ای که در تحقیقات فضایی انجام می گیرد ، فناوری هسته ای و نانو هیچ است پس وقتی ما در برترین علم و تکنولوژِی دنیا حرف اول را می زنیم پس مطمئن باشید که اگر قدرت پادشاهان عرب و ترک و مغول به ما اجازه می داد ما اکنون برترین بودیم.

واقعن دوست دارم بسیار بنویسم و گریه کنم که اینگونه بر ما رفته است اما در این روزنوشت بیش از حد نمی شود نظر داد. در خصوص آئین کریسمس هم هرچه گفتم از مورخین غربی و اروپایی است و این را بدانیم که اروپای بدون فرهنگ و تمدن اکنون برای خود تمدنی با نام یونان و روم در حال ساخت است تا همان تمدن جنگ و خونریزی رومیان را نیز برای نشان دادن قدمت اروپا به رخ ما شرقی ها بکشد اما ما ایرانیان که کوروش و زرتشت و انوشیروان و بابک خرمدین و ابومسلم خراسانی و حسن صباح و ... داشته ایم باید مثل شما بگوییم که ما خود بزرگ بینیم و هیچی نداریم.

بله. حق باشماست . هر کس که خودش را قبول نداشته باشد هیچ چیزی ندارد و باید تا ابد محکوم این باشد که غرب را جلوتر از خودش ببیند و اگر ما به هیچ جایی در 400 سال اخیر نرسیدیم ضعف من و شمای مهندس است که با کم کاری خود نتوانستیم در مهندسی موفق و پیشگام باشیم و حرفی برای گفتن داشته باشیم. یا حق
قربان علیزاده 17:22 سه شنبه 13 دی 1390
2
 قربان علیزاده
من کاملا با نظر آقای مهیاری موافقم .
چه بسیارند کسانی که داشتم داشتم می کنند ولی چقدر کمند کسانی که دارم دارم می گویند.
اگر هم اخیرا جوانان ما به پیشرفتهایی رسیده اند به نظر این حقیر جزء گروه دوم بوده اند که داشتم داشتم را به حساب نمی آورده اند.
رضا مهیاری 18:07 سه شنبه 13 دی 1390
2
 رضا مهیاری
آقای حقی عزیز
دوست خوبم
شما ظاهرا به خودتون زحمت ندادید که حتی یکبار کامنت خودتون رو مرور بفرمایید ولی اجازه میخوام عین جمله شمارو اینجا بیارم تا ببنیم منظور از "همه چیزشان" چیست
شما فرمودید : "متاسفانه واقعیت ها این است که همه ی دنیا همه چیزشان را از تمدن و فرهنگ ایران باستان دارند اما آن را انکار می کنند و ما نیز همراه آن ها هر چه داریم انکار می کنیم"
شما فرمودید که خوشحالم که هیچم. نظر شما محترم ولی با عرض معذرت بنده احساس حقارت میکنم که هیچم.
متاسفانه شما از فرهنگ مصر باستان فقط برده داریهاش رو یادآوری فرمودید ولی هیچی از علوم پیشرفته پزشکی و نجوم مصر باستان نگفتید. متاسفانه شما در مورد خودمون سیاست پررنگ بینی و در مورد دیگران کم رنگ بینی رو سرلوحه قراردادید. شاهد مدعا هم همینکه از خاور دور فقط کره شمالی رو می بینید اصلا نمیدونید ژاپن، کره جنوبی، چین، تایوان و خیلی کشورهای صاحب نام که ما به گرد پاشون هم نمیرسیم مال همین خاور دور هستند و فقط گشتید و استثنای بسیار کوچک کره شمالی رو پیدا کردید. اگه اینجوری باشه که بجای اسم بردن از دانشمندان ایرانی میتونیم به یه مشت عقب افتاده ذهنی معاصر با اونها هم اشاره کنیم و بگیم ایرانیها اینجوری بودند. این درسته؟ واقعا شما همه خاور دور رو با اون فرهنگ های بسیار غنی در کره شمالی خلاصه دیدید؟ خیلی یکجانبه و بی انصافانه نگاه میکنید.
و اما در مورد ابن سینای بزرگ که فرمودید در دانشگاههای بزرگ دنیا کتابهاش تدریس میشه. اینم از اون حرفهاست که از بچگی به ما گفتند و مثل آدامس توی دهن هر ایرانی میچرخه. بنده دوستان پزشک دارم و در این مورد ازشون سوال کردم فقط بدونید که دروغ محضه و اصلا کتابهای ابوعلی سینا بعنوان کتاب مرجع پزشکی در هیچ کجای دنیا تدریس نمیشه. ابوعلی سینا نسبت به زمان خودش دانشمند بزرگی بوده ولی در مقایسه با پیشرفت علم پزشکی معلومات این بزرگوار اصلا به حساب نمیاد که بخواد تدریس بشه. شما که این موضوع رو مطرح میفرمایید یه دانشگاه پزشکی توی دنیارو میشناسید که چنین کتابی توش تدریس بشه؟ یا فقط براساس همین چیزی که از بچگی بهمون گفتند بیان فرمودید؟ چون مرقوم فرموده اید که هرچه گفتید مستند به تحقیقات غربی است مایلم اون مستندات رو هم ذکر بفرمایید تا بنده هم آگاه بشم. در مورد اینکه فرمودید ما بدبخت هستیم ممنون میشم اگه جمع نبندید شاید بدبخت باشیم ولی نه به دلیلی که شما فرمودید بلکه بدبختیم بدلیل خودبزرگ پنداری هامون و بخاطر چشم بستن به روی واقعیت ها و بدبختیم بخاطر تکیه بر افتخارات گذشته که هیچ اثری از اونها توی وجود خود ما دیده نمیشه.
خوشحال خواهم شد اگر به آمار و ارقام بدون منبع و مرجع تکیه نکنیم. خیلی مایلم بدونم در کجا گفته شده که 43 درصد کارکنان ناسا ایرانی هستند؟ من که گشتم و پیدا نکردم. درنوشته های شما فعل ماضی زیاد دیده میشه. کلمه اگر هم زیاد دیده میشه. ما بودیم ما داشتیم ما گرفتیم ما زدیم ما خوردیم ما نوشتیم اگر فلان ما فلان میشدیم اگه بهمان ما اینجور میکردیم. حرف من اینه که زیاد مبالغه نکنیم. سهم ایران در فرهنگ تمدن جهان کمی بیشتر از بقیه بوده و قبول داریم. حالا که چی؟ چیکار کردیم؟ کجارو گرفتیم؟ به کجا رسیدیم؟ با اینهمه ادعا الان جهان سوم هستیم. کشورهایی با چند صد سال قدمت الان پیشتاز جهان هستند. خب این یعنی خجالت این یعنی شرمساری این یعنی کمتر حرف بزنیم ومنم منم نکنیم و بیشتر کار کنیم.
آخه که چی تا بهمون چپ نگاه میکنن میگیم ما ابوعلی سینا داشتیم تا بهمون میگن بالای چشمت ابرو میگیم ما زکریای رازی داشتیم. تا بهمون میگن بشین میگیم ما فردوسی داشتیم. بابا بسه همه فهمیدن ما چی بودیم و الان هیچی نیستیم. حالا هم که مدتیه مد شده درخت کریسمس مال ایران بوده بابانوئل مال ایران بوده آئین فلان مال ایران بوده مراسم بهمان مال ایران بوده حالا گیرم که بوده. چقدر ما باید هی ادعای گذشته رو داشته باشیم آخه.
در انتها هم فرمودید هرکس خودش را قبول نداشته باشد باید غرب را جلوتر ببیند. میخوای یه کاری کنیم از فردا خودمونو تحویل بگیریم بگیم از همه دنیا جلوتریم؟ جلو میفتیم؟ اینهمه بع بع دریغ از یه مثقال دنبه
جمع بستن شما هم بعضی وقتها آزاردهنده میشه. ضعف من و شمای مهندس یعنی چی؟ شما مگه منو میشناسی که از ضعف من حرف میزنی؟ حالا یا من یا هر مهندس دیگه
حق نگهدارت

حامد حقی 21:43 سه شنبه 13 دی 1390
2
 حامد حقی
و باز هم سلام خدمت آقای مهیاری عزیز
من هیچ وقت چیزی را که بهش اعتقاد دارم تغییر نمی دهم. و چون حرفی که می زنم بر اساس اعتقاداتم است پس نیازی به مطالعه ی آنچه گفته ام ندارم واگر هم اینگونه شما برداشت کرده اید از جنابعالی عذر می خواهم. شاید هم حق با شما باشد و باید من نظرات و اعتقادات خودم را اصلاح کنم.

اما پاسخ به سوالات شما:
خوشبختانه علوم نجوم و پزشکی ایران باستان در مقایسه با مصر شما بسیار فراتر است و نیازی به اشاره کردن به آن نیست.گویند محققین مصری در دانشگاه جندی شاپور ایران درس می خواندند.
اگر هم مصر این همه قدرت داشته پس طبق تعابیر شما هیچ است چون اکنون و درحال حاضر یکی از بدبخت ترین ملت های دنیاست و می شود گفت تمامی آن چیز هایی که شما به ایران خودتان نسبت می دهید و از مصر دفاع می کنید اکنون در مصر به وفور دیده می شود پس تمدنی وجود ندارد. البته طبق نظر شما.

بحث فرهنگ و تمدن ژاپن و کره جنوبی هم همانند کره ی شمالی است اما آنها مثل کره ی شمالی این تمدن کهن را که شما تمدن بی بدیل خاور دور نام بردید نگه نداشتند و خودشان را عوض کردند. آنها چیزی نداشتند که به آن افتخار کنند و سعی کردند عوض شوند. در حدود 40 سال پیش کره جنوبی و ایران دو شهر سئول و تهران را خواهر خوانده ی هم نمودند و خیابان سئول در تهران ایجاد شد و خیابان تهران در سئول. این خاور دور در این 40 سال با همت مهندسین و مدیران خودش کره ی فعلی و ژاپن فعلی شد.تا قبل از این از این ایران بدبخت ما بدبخت تر بودند. زحمت کشیدند و حق دارند نتیجه اش را ببینند.در ضمن بحث من بحث گذشته ی ایران است نه ایران کنونی که من و شما سازنده ی آن هستیم و اگر خودمان پیشرفتی هم کردیم برای خودمان بوده است نه توسعه ی کشورمان.

من می گویم که ما بدبختیم چون گذشته ی خود را انکار می کنیم و شما می گوییم که ما بدبختیم چون بزرگ پنداریم. حال کسانی که بزرگ پندار نیستند در کجای جهان قراردارند؟؟؟ همان بزرگان علمی ایران در آمریکا به گذشته ی تاریخیشان افتخار می کنند و آن را هیچ گاه انکار نکرده اند.

من عذر می خواهم که جمع بستم و به راستی شما را نمی شناسم اما بعید بدانم از امثال من خیلی خیلی بیشتر باشید. من و شما همه در کنار هم ایران را اینگونه ساخته ایم. پدران من و شما هم همینطور. هیچکداممان هیچ کاری نکرده ایم جز منفعتی برای خودمان در آن بوده باشد. باید از پروفسور حسابی یاد بگیریم که به ایرانی بودنش افتخار می کرد و در کنار انیشتین نوروز را جشن می گرفت و تاریخ نوروز را برایش می گفت تا تمدن و فرهنگ ایران را به او یاد دهد. در کنار انیشتین و دانشمندان قدر دنیا قرار داشت و در کنار کتاب ها و نظریات علمی ، کتاب اسامی ایران باستان را می نویسد. دکتر احمد حامی که او نیز از بزرگان رشته ی من و شماست و در عصر خویش شاید حسابی و انیشتین زمان نبود اما برای این کشور خدمات بسیار ارزنده ای کرد و رشد و توسعه ی ما مدیون زحمات اوست. همین دکتر حامی هم در خصوص ساسانیان و هخامنشیان کتاب می نویسد و تحقیق می کند و افتخار می کند که ایرانی است. من دانشمندی را نمیشناسم که به جایی رسیده باشد و همانند شما معتقد باشد که ایران هیچ است و هیچ و هیچ.

اگر میدیدم کسانی که خودبزرگ پندار نیستند برای این کشور کاری می کردند و توسعه و ترقی می آوردند به حرف شما معتقد می شدم و سر تعظیم خم می نمودم اما کسی را ندیده ام که با اعتقادات شما باشد و سبب رشد و توسعه ی مهندسی شود و در جهان نام آور شود.
شاید مثلن شما رتبه ی 1 نظام مهندسی باشید یا شرکت گرید4 و 5 پیمانکاری داشته باشید و یا اصلا مثل شرکت ایکس دارای گرید یک مقاوم سازی و پدافند غیرعامل باشید و یا مثل شرکت ایگرگ گرید های متعددی داشته باشید و گردش مالی شرکتتان هم میلیاردها ریال باشد و در نهایت هم یک خانه ی ویلایی 10000000000 متری در نیاوران و یک ماشین لوکس مدل بالا و سفرهای خارجی و ... آخرش چه؟؟؟ ایران با شما پیشرفت می کند؟؟؟؟
البته بگویم من هیچی ندارم و هیچی نیستم جز یک ایرانی و در برابر شما با تعاریف فوق واقعن هیچ عددی نیستم و شاید مجبور باشم که برای مقاوم سازی خانه ی شما در نهایت در حد علم خودم یک طرح مقاوم سازی دهم و حق الزحمه ای هم از شما بگیرم و به قولی هزاران ضعف و مشکل دارم. اما معتقدم اگر ژاپن ، ژاپن شد مهندسینش آن را ساختند و اگر ایران فعلی، ایران جهان سوم است، من و شمای مهندس آنرا نساخیتم چون برایش ارزشی قائل نبودیم و فقط به غرب و زیبایی های غرب نگریستیم و به به کنان در ستایش غرب برای سفر به غرب کار کردیم و شرکتی زدیم تا کسب درآمدی کنیم و غرب را از نزدیک زیارت کنیم و هی بگوییم که شما فقط اگر اگر می کنید هی می گویید بودیم و بودیم و می شدیم و ...

به قول شما حالا که نیستیم. پس در این هیچ بودن من و شما شریکیم.شاید شما را نشناسم و به اشتباه ضعف خودم را در کنار شما بگذارم و جمع ببندم اما درواقع به گفته ی هر دوی ما ، ما هیچیم. دلیلش مهم نیست که چرا هیچیم. اینکه خود بزرگ پنداریم یا مثل شما خودمان را انکار کنیم فرقی ندارد زیرا اکنون هیچیم. پس لطفا به جای تخریب آنهایی که فکر می کنند چیزی هستند بیایید واقعیت را قبول کنید که هیچیم و برای تبدیل به ژاپن و کره ی جنوبی شدن باید امثال شما کاری بکنند. ما که ضعیف هستیم و از ما کاری برنمیاید. لطفا شما که جلو تر از من هستید برای این کشور کاری کنید. ما پای شما را هم آن وقت خواهیم بوسید که سبب شدید ایران هزار ساله دوباره در جهان جدید بدرخشد.

و برای اطلاع شما کافی است در گوگل جستجو کنید. در قسمت انگلیسی البته تا به منابع معتبر مراجعه کنید. در خصوص ابوعلی سینا هم حرفی ندارم چون براستی فقط شنیده ام و منبعی ندارم اما یقین دارم که شما نیز از کسی نشنیده اید و هیچ جستجویی نکرده اید و شاید آن دانشگاه پزشکی که می گویید همانند هزاران دانشگاه امریکایی دیگر غیر معتبر باشد.

و حرف آخر که پیامبر مسلمانان که از ایرانیان نبود گفته است که علم اگر در ثریا باشد مردانی از پارس آن را می یابند...
با اجازه ی شما و دوستان گروه سازه 80 چون این گونه بحث ها راه به بیراهه دارد دیگه پاسخ شما را نخواهم داد و تصمیم و قضاوت را به دوستان سازه 80 می سپارم. انشا الله اگر خدا بخواهد مطالبی در این خصوص در روز نوشت هایی دیگر خواهم نوشت و بدانید که من معتقدم: ما ایرانی ها بزرگترین تمدن جهان بودیم و فرهنگ و تمدن را به دنیا صادر کردیم و اکنون بزرگترین افتخارات علمی و بین المللی را داریم منتها چون خودمان را نمی شناسیم و قبول نداریم ، نمی توانیم آنگونه که باید از استعدادهای بالقوه ی خودمان بهره ببریم و آنها که خودشان را قبول دارند اکنون در مرزهای بیرون از این خاک گنده های علمی جهان اند... یا حق




رضا مهیاری 11:22 چهارشنبه 14 دی 1390
1
 رضا مهیاری
آقای حقی عزیزم
فکر میکنم شما کمی احساسی برخورد می کنید. من هم به ایرانی بودن خودم افتخار می کنم ولی شما بجای بحث منطقی دنبال این هستید که فرافکنی کنید. بجای جستجو کردن در مورد ادعاهای خودتون و ارائه سند و مدرک رفتید سراغ پروفایل من که البته جای خوشحالی داره ولی از پروفایل من چندتا مطلب در مورد پایه مهندسی و رتبه شرکت من در آوردید که طعنه بزنید. بنده عرض کردم که جستجوی اینترنتی و پرس و جوی شفاهی با اهل فن انجام دادم و گفته های شمارو نقض میکنه چه در مورد تعداد دانشمندان ایرانی ناسا چه در مورد تدریس کتب ابوعلی سینا در دانشگاههای پزشکی جهان. اونوقت شما دارید به من نحوه سرچ در اینترنت رو یاد میدید که مثلا چطوری میتونم بفهمم و درنهایت هم میفرمایید شاید اون دانشگاه معتبر نبوده. بنده که اصلا هیچ اسمی از هیچ دانشگاهی نبردم شما بیایید یک دانشگاه معتبر یا حتی غیر معتبر پزشکی در هرجای دنیا رو که صلاح میدونید اسم ببرید و بگید آخه این تدریس کتب ابوعلی سینا کجا داره انجام میشه. شما میفرمایید من بر اساس اعتقاداتم حرف میزنم و نیازی به جستجو ندارم. با کمال تاسف این جمله شما انطباق کاملی با تعریف تعصب داره و اثبات شده که بحث کردن با آدم متعصب حتی اگه تمام براهین و قرائن رو در کنار هم داشته باشه باز هم نتیجه نداره. اینکه فرمودید یقین دارید که من در مورد ابوعلی سینا جستجو نکردم واقعا جای سوال داره که از کجا به این یقین رسیدید؟ بازم از شما سوال دارم مگه شما منو میشناسید؟ شما به من میگی بیا برو انگلیسی سرچ کن. دوست عزیزم بنده در حد کفایت و کمی بیشتر از کفایت زبان انگلیسی میدونم.
در مورد جمله منصوب به پیامبر هم اعتراض دارم و میدونم که فقط منصوب به پیامبره.
ببخشید یه چیزی رو در آخر فراموش کردم عرض کنم. توی این دوتا کامنت خیلی از کشورها مثل مصر و کره شمالی و خاور دور رو بدبخت ترین کشورهای دنیا دونستید. یه کمی بدبختی رو تعریف بفرمایید برای خودتون نظرتون عوض میشه
امین کرمی 13:31 چهارشنبه 14 دی 1390
4
 امین کرمی
ما گذشته پر افتخاری داریم و باید به آن افتخار کنیم،ولی فقط به آن افتخار کنیم نه بسنده.مثل بمه موضوعات دیگر با این مسئله هم میشود با اغراق و توسل به افسانه و .... دچار خود بزرگ بینی (نه عزت نفس)شدو یا شیفته دیگران شد و به حقارت رسید و یا واقع بین بود و از تجربیات گذشته خود و دیگران بهره گرفت و پیشرفت کرد ،اما متاسفانه به نظر میرسد اکثریت جامعه ما (در چند قرن اخیر) جزئ دو گروه اول هستند.و با توجه به اینکه که هر دو مورد موجب رخوت و رکود یک مملکت میشوند وضع امروز ما این است که هست.و به نظر بنده این موضوع مربوط میشود به حضور دیرباز و باستانی بیگانگان در کشور ما که موجب از هم گیسیختگی فرهنگمان شدند.
حامد حقی 14:06 چهارشنبه 14 دی 1390
2
 حامد حقی
آقای مهیاری....... با سلام مجدد. با اینکه گفتم دیگه جواب نمیدم اما مجبور شدم جواب بدم. جستجو و تحقیق لازمه ی حیات انسان هاست. من گفتم که بر روی چیزی که گفته ام نیازی ندارم دوباره بخوانم!!!! شما به بنده فرمودید که من حرف خودم را فراموش کرده ام و من جواب این موضوع را دادم که ظاهرن شما هر گونه که دوست دارید تعبیر می کنید و بقیه را فرافکن معرفی میکنید در حالی که شما جملات مرا تحریف می کنید و تحریف شده ها را نقض می کنید. و این که می فرمایید من پروفایل شما را مطالعه کردم خود شاهدی بر این ادعاست که من اهل تحقیق و مطالعه هستم پس لطفا فرافکنی نکنید و اصل موضوع را به حواشی ای که دوست دارید منحرف نکنید.

در ضمن جناب مهیاری عزیز چرا من باید مدرک و سند ارائه دهم؟؟؟؟ شما که این ادعا را رد می کنید لطفن سندی ارائه دهید؟ چرا من باید دانشگاه علوم پزشکی معرفی کنم؟؟؟؟ خوب شما معرفی کنید؟؟؟
شما جلمه ای را منصوب به پیامبر می دانید خوب اثبات کنید که این جمله منصوب شده توسط آدم های متعصبی مثل من است. جهت اطلاع عرض کنم که این جمله در تفاسیر نمونه و المیزان ثبت شده است و ذیل یکی از آیات قرآن که خداوند متعال فرموده است قومی را برای مجازات مشرکین خواهد خواند، پیامبر اشاره به سلمان فارسی نموده و فرموده این قوم از قوم سلمان اند.در همان جلسه نیز طبق تفاسیر المیزان و نمونه این حدیث را نقل کرده اند. و بدانید که تفسیر المیزان و نمونه هم قبل از انقلاب منتشر شده است.

من به حضرتعالی نمونه های بارزی از دکتر حامی و دکتر حسابی گفتم و از شما نمونه خواستم.باز شما حرف خود را می زنید و فقط عادت کردید که انکار کنید و نهی کنید و همه را نقد کنید. در حالی که خود هیچ جوابی بر اساس مستند و مدرک ندارید. فقط می گویید که بررسی کرده اید؟ شما از کجا می دانید که من بررسی نکرده ام؟؟؟ شما از کجا می دانید منابع تحقیقاتی بنده از شما کمتر است؟؟؟ شما در کامنت قبلی مرا محکوم کرده اید که تا وقتی که کسی را نمیشناسم نباید اتهامی بزنم آن وقت خود شما هنوز بنده را نمیشناسید می گویید که بروم تحقیق کنم؟؟؟؟

بنده معتقدم که تعصب چیز خوبی است. انسان باید برای ناموس و وطن و اعتقاداتش تعصب داشته باشد. تعصب هیچ جا نهی نشده است.
و باز هم سوال آخرم: که شما که معتقدی که این ها تعصب است لطفا خلافش را ثابت کن و بگو کسانی که همانند شما معتقدند که ما بدبختیم و هیچ نداریم، جز خودشان به چه چیز می اندیشند؟؟؟؟؟

ما در این کشور آدم های بزرگی داریم و همه ی همین ها بوده اند که باعث افتخار کشور شده اند. چه در قرون معاصر و چه در قرون باستان. حتا در همین لحظه هم کسانی مثل عظیم زاده هستند که بزرگترین صادر کننده فرش دستی ایران هستند و با افتخار از ایرانی بودنشان حرف می زنند و می گویند اگر فناوری نانو برای ما نیست، چرا افسوس بخوریم. فرش که برای ماست؟؟ پس فرش را صادر می کنیم و آوازه اش دنیا را کر خواهد کرد. آقای عظیم زاده فقط برای پول و جمع آوری ثروت این کار را نمی کند. او یکی از بزرگترین خیرین ایران هم هست و ماهانه 2000 کودک را تحت سرپرستی خود قرارداده است.
در ابتدای سال 90 که بیژن درگذشت برایش به افتخار ایران سرود ای ایران پخش کردند. او نیز از ثروتمند ترین افراد بود و با اینکه در ایران نبود اما به ایرانی بودن خود افتخار می کرد و هیچگاه نگفت که ایران بدبخت ترین کشور دنیاست. این دو مورد را که گفتم هیچ سندی ندارم و از من سند نخواهید زیرا این ها را نیز از اهل فن پرسیده ام!!!!!!

مهندس عزیز به جای انتقاد و انتقاد و انتقاد بیاییم ایران را بسازیم. هر کسی در حد خودش. نیاز نیست عظیم زاده و حسابی و حامی و قالیبافیان باشیم. همین که حامد حقی در حد خودش برای آوازه ی ایران کار کند کافی است. و این تعصب را هم من می پرستم و این تعصب بوده است که با هجوم اعراب و ترک و مغول هنوز هم من و شما فارسی حرف می زنیم و همین تعصب است که با وجود ناملایمات روزگار حاکم ، هنوز هم ایران و ایرانی مورد ستایش قرار می گیرند. همین تعصب است که در دانشگاه های جهان بر خلاف خواست دولت، روز جهانی کوروش می گیرند و برای ایرانی بودن فخر می فروشند.

معنای بدبختی را هم ظاهرن شما در روز نوشت عید کریسمس تعریف کرده اید که چرا ما جشن نداریم و در عزاداری پیشرو هستیم ونیازی نیست که من تعریف دیگری کنم که با تعریف شما تناقض داشته باشد و دوباره محوم به تعصب و فرافکنی و دروغ شوم . کاش خوشبختی با رقصیدن و پایکوبی حاصل می شد و گرسنگی و فقر از مردم پاک و دروغ و کینه و نفرت از ایرانیان برداشته شود تا شاید بجای خودخواهی و خودبینی برای آبادانی این کشور کاری کنند. در آخر هم لطفا حرف در دهان من نگذارید ، من کی گفتم که ژاپن و کره جنوبی الان بدبخت هستند؟؟؟؟ بله تا 40 سال پیش بدبخت بودند اما چون به خودشان ایمان داشتند و گفتند ما هستیم و می توانیم و حسرت فرهنگ غرب را نخوردند الان در دنیا حرفی برای گفتن دارند. برای بدبختی هم من فقط کره شمالی و مصر را نام بردم پس لطفا هرچه دوست دارید تعبیر نکنید.

برای شما آرزوی موفقیت از خداوند سبحان خواهانم.
رضا مهیاری 14:26 چهارشنبه 14 دی 1390
1
 رضا مهیاری
آقای کرمی عزیز
هرچیزی که لازمه گفته بشه شما در جمله اول فرمودید
زنده باشید
رضا مهیاری 14:53 چهارشنبه 14 دی 1390
0
 رضا مهیاری
آقای حقی عزیز
توصیه میکنم موقع پاسخ دادن کمی خونسرد باشید من دوتا جمله میگم و دیگه چیزی نمیگم چون میدونم شما باز حرف خودتون رو میزنید
1- دیدن پروفایل بنده رو بهش نمیگن تحقیق
2- من ادعایی نکردم که بخوام ثابت کنم و اسم دانشگاه بیارم. من که عرض میکنم از بیخ و بن همش ادعای پوچه. شما از ابوعلی سینا گفتید حالا توی این چند ده هزار دانشگاه دنیا یکی رو اسم ببرید و ثابت کنید. بنده نگفتم توی یک دانشگاه خاص تدریس نمیشه که حالا مجبور باشم اسم اون دانشگاه رو بیارم بنده عرض کردم هیچ کجای دنیا تدریس نمیشه حالا شما یه اسم یه دانشگاه رو بیارید و ثابت کنید میشه
یه راهنمایی هم به شما میکنم که خیلی خودتون رو خسته نفرمایید. معمولا سرفصلهای دانشگاهی توی ایران از سرفصلهای دانشگاههای اروپا بخصوص فرانسه اقتباس میشه. شما بگو کدوم دانشگاه پزشکی توی ایران کتاب ابوعلی سینا رو بعنوان مرجع پزشکی تدریس میکنه ما میگیم چشم
حامد حقی 14:55 چهارشنبه 14 دی 1390
2
 حامد حقی
زنده باد آقای کرمی. من این همه نوشتم و همین موضوع را نتونستم قشنگ تفهیم کنم که باید با افتخار به گذشته و بهره گیری از گذشته پیشرفت کرد . بنده نیز با توسل به افسانه و بسنده کردن به گذشته معتقد نیستم.
آقای مهیاری عزیز تمامی گفته های بنده نیز همین بود و بس.
و اما حرف آخر را آقای کرمی بدون ترس زد و همه ی ما را خلاص کرد.زنده باشی.یا حق
امین کرمی 17:28 چهارشنبه 14 دی 1390
1
 امین کرمی
درود
نوشین عشقی 08:57 شنبه 17 دی 1390
0
 نوشین  عشقی
وای عجب دعوایی به پا شده اون بالا
من که چیزی نمی دونم